جستجو در سایت

1404/08/11 16:30
قاتل | ازدواج با قاتل | قتل خانوادگی

دختر جوان برای قاتل مادربزرگش رضایت گرفت تا با او ازدواج کند

دختر جوان برای قاتل مادربزرگش رضایت گرفت تا با او ازدواج کند
دختر جوان که با همدستی پسر مورد علاقه‌اش در جریان سرقت طلاهای مادربزرگ خود باعث قتل وی شده بود پس از 11 سال توانست برای پسر جوان رضایت بگیرد تا با او ازدواج کند.

این داستان جنایی اسفند سال 93 و زمانی رخ داد که دختر نوجوانی به نام ملیکا برای رسیدن به عشقش نقشه‌ای هولناک کشید. وی که عاشق پسری 19 ساله شده بود وقتی موضوع را با خانواده‌اش مطرح کرد با مخالفت شدیدی روبه‌رو شد اما این مخالفت نه تنها ملیکا را از تصمیمش منصرف نکرد بلکه وی نقشه کشید با سرقت طلاهای مادربزرگش و فروش آنها پولی به دست بیاورد و با پسر مورد علاقه‌اش فرار و پنهانی ازدواج کنند. ملیکا یک شب کلید خانه مادربزرگ را از داخل کیف مادرش برداشت و با پدرام به آنجا رفت اما در تاریکی خانه پایش به گلدانی گیر کرد و با افتادن گلدان مادربزرگ از خواب بیدار شد. زن میانسال که جثه‌ای قوی داشت با دیدن پدرام با او گلاویز شد و پسر 19 ساله از ترس با گلدانی که روی میز بود ضربه‌ای به سر مادربزرگ زد و سپس آن دو با سرقت طلاها از خانه فرار کردند.

به گزارش ایران، صبح روز بعد وقتی مادر ملیکا طبق عادت هرروزه برای سرزدن به مادرش به خانه او رفت با جسد خونین او روبه‌رو شد و موضوع را به پلیس خبر داد. بدین ترتیب تحقیقات برای دستگیری قاتل آغاز شد. دوربین‌های مداربسته خانه ویلایی هم نشان می‌داد دو نفر در حالی که لباس‌های مردانه به تن دارند وارد شده و پس از حدود نیم ساعت از خانه خارج شده‌اند. دو نفری که ریز جثه بودند و از ظاهر آنها به نظر می‌رسید که سن و سالی نداشته باشند. اما در ادامه وقتی تیم جنایی مشغول تحقیقات در صحنه جنایت بودند ناگهان صدای زنگ تلفنی به گوش رسید. به‌دنبال صدای زنگ، کارآگاهان گوشی تلفن همراهی را زیر یکی از مبل‌ها پیدا کردند و مشخص شد متعلق به پدرام است و او دستگیر شد.

وی در بازجویی‌ها به قتل ناخواسته و سرقت با همدستی ملیکا اعتراف کرد.

به‌دنبال اعترافات ملیکا و پدرام آنها به بازسازی صحنه سرقت پرداختند. پس از تکمیل تحقیقات متهمان در دادگاه پای میز محاکمه رفته و از آنجایی که مادر، دایی و خاله ملیکا اولیای دم بودند، هر سه خواهان قصاص قاتل شدند.

در این پرونده ملیکا اتهام معاونت در قتل داشت اما خانواده‌اش از او گذشت کردند و پس از چند سال او از زندان آزاد شد.

ملیکا که در زندان درس خوانده بود پس از آزادی تلاش خود را برای گرفتن رضایت از مادر و خاله و دایی‌اش آغاز کرد و گفت هنوز عاشق پدرام است و می‌خواهد با وی ازدواج کند.
درنهایت تلاش دختر جوان نتیجه داد و اولیای دم با گذشت 11 سال از این جنایت رضایت داده و از قصاص پدرام گذشت کردند. باتوجه به اینکه وی مدت زمان زیادی در زندان بود، با بخشش اولیای دم از زندان آزاد شد و قرار است با ملیکا ازدواج کنند.

 

الهام خلیلی

captcha image: enter the code displayed in the image