جستجو در سایت

1404/10/06 16:50
سریال مو به مو | دانلود سریال مو به مو | بازیگران سریال مو به مو

نقد و بررسی سریال مو به مو؛ زندگی کابوس‌وار یک مرد معمولی | وقتی خواب همه چیز را نابود می‌کند

نقد و بررسی سریال مو به مو؛ زندگی کابوس‌وار یک مرد معمولی | وقتی خواب همه چیز را نابود می‌کند
سریال مو به مو داستان انسان‌هایی را روایت می‌کند که برای رسیدن به پول هر کاری انجام داده‌اند اما شکست خورده‌اند، آن‌ها به هر چیزی حتی یک خواب مرموز متوسل می‌شوند تا زندگی خود را نجات دهند

پخش دو قسمت ابتدایی سریال مو به مو به کارگردانی پرویز شهبازی منتشر شد؛ سریالی که از سبک زندگی لاکچری اکثر سریال‌های شبکه نمایش خانگی در آن خبری نیست و مهم‌ترین ویژگی آن، نزدیک بودن به حال‌وهوای زندگی مردم معمولی است. شهبازی در این سریال دست روی مشکلات و سردرگمی‌های زندگی طبقه متوسط گذاشته و از تلاش‌های بدون نتیجه، کابوس‌های مداوم و رویاهایی گفته است که هیچ‌گاه عملی نمی‌شوند.

به گزارش فیلم‌نیوز، با انتشار دو قسمت ابتدایی سریال «موبه‌مو» به کارگردانی پرویز شهبازی، شمایلی کلی از حال‌وهوای سریال، دغدغه کارگردان و ویژگی‌های شخصیت‌های اصلی مواجه شده‌ایم. نگاهی اجمالی داریم به ابعاد کلی سریال.

شروع غافلگیرکننده 

قسمت اول سریال با یک کابوس شروع می‌شود. پیش از شروع تیتراژ، قبل از اینکه شخصیت محوری را ببینیم و بشناسیم، با کابوس او روبه‌رو می‌شویم. منصور تعریف می‌کند هرشب خوابی تکراری می‌بیند و تا صبح از دست دو نفر فرار می‌کند. ما همراه منصور در یکی از کابوس‌هایش در شبی بارانی همراه می‌شویم. نکته مهم اینکه حرکت دوربین روی دست به نحوی است که می‌توانیم حس بی‌وزنی که معمولا هنگام فرار در خواب تجربه‌ می‌کنیم را کاملا درک کنیم. راوی مدام می‌دود و دنبال راه فرار می‌گردد اما موفق نمی‌شود. این دو نفر که گمان می‌کند بخش‌هایی از وجود خودش هستند، همه‌جا هستند و این کابوس تا رسیدن به نقطه تیتراژ ادامه دارد. کارگردان سعی کرده است سریالش را با نمایش شمایلی از روح بی‌قرار منصور شروع می‌کند و سپس وارد زندگی واقعی او می‌شود.

معرفی شخصیت‌ها 

در دو قسمت ابتدایی تمرکز اصلی روی شخصیت منصور با بازی میرسعید مولویان است. مردی با آرزوهای بزرگ که انگار در میانه زندگی گم شده و نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. او تصمیم‌های اشتباه می‌گیرد، به همه اعتماد می‌کند و مدام بد می‌آورد. نه می‌تواند زندگی خانوادگی‌اش را به‌درستی اداره کند و نه از پس مسئولیت پدرانه خودش برمی‌آید. انگار حتی در زندگی عادی‌اش هم مثل کابوس‌هایش درگیر بی‌وزنی است. منصور برای جبران یک اشتباه، اشتباه دیگری می‌کند و این مسئله سلسله‌وار ادامه دارد. درواقع می‌توان گفت یکی از جذابیت‌های سریال در دو قسمت ابتدایی، معرفی یک شخصیت جذاب است؛ شخصیتی بسیار معمولی که مثل خیلی از ما تسلطش را روی زندگی از دست داده و از این جهت قابل باور است. صدف با بازی هانیه توسلی، نقش زیادی در این دو قسمت ندارد اما به عنوان زنی که استاد دانشگاه است و دیگر توان زندگی با منصور را ندارد به‌خوبی معرفی می‌شود. الیکا ناصری هم در نقش آناهیتا، تنها دختری است که در همه‌حال حامی منصور است و به او نه نمی‌گوید.

بازی بازیگران

 میرسعید مولویان پیشتر در فیلم‌های «تومان» و «جنگل پرتقال» ایفاگر دو نقش متفاوت با ویژگی‌های شخصیتی جذاب بوده است. در «تومان» مردی را به تصویر کشید که به خاطر شرط‌بندی مدام پیشرفت می‌کند و رفتار و سبک زندگی‌اش را تغییر می‌دهد و نهایتا هویتش را از دست می‌دهد. در «جنگل پرتقال» هم مردی است که خودش را خیلی بالاتر از آنچه هست می‌بیند و به خودش اجازه می‌دهد دیگران را آزار دهد. مولویان با این پیشینه انتخاب بسیار خوبی برای نقش منصور است. شباهتی میان این شخصیت با آنچه پیش‌تر از او دیده‌ایم وجود ندارد اما می‌تواند به‌خوبی در قالب نقشی با این ابعاد دربیاید. مهدیار کلائی، پسر خردسالی که عید امسال با نقش سالار معمولی در سریال «پایتخت7» به شهرت رسید، حالا در نقش پسر منصور بازی کرده. بخش مهمی از ماجراها پیرامون این دو بازیگر جریان دارد و رابطه پدر و پسری خوبی باهم برقرار کرده‌اند. هانیه توسلی و الیکا ناصری هم در نقطه شروع موفق ظاهر شده‌اند و باید دید در ادامه نقششان به کجا می‌رسد.

پایان‌بندی موفق

ما در این دو قسمت که به عنوان افتتاحیه پیش رویمان قرار گرفته، با مجموعه‌ای از کابوس‌ها، مشکلات و بدبیاری‌های زندگی منصور مواجه می‌شویم و به درکی کلی از موقعیت این شخصیت می‌رسیم. در نقطه پایان قسمت دوم اما مواجهه منصور با زنی خیابانی وضعیت را به سمت دیگری می‌برد. منصور به جای پول از زن سیگاری می‌گیرد که او را از بند همه مشکلات رها می‌کند. آرامش و لبخند منصور بعد از مواد پایان جالبی برای این دو قسمت افتتاحیه است. باید دید در ادامه با چه موقعیتی روبه‌رو خواهیم شد.

«موبه‌مو» به نویسندگی و کارگردانی پرویز شهبازی و تهیه‌کنندگی مستانه مهاجر تولید شده و چهارشنبه‌ها در پلتفرم شیدا منتشر می‌شود.

آغاز فروپاشی یا خوشبختی منصور

داستان با یک خواب برای منصور آغاز می‌شود، خوابی که هر روز تکرار می‌شود و معبری آن را رسیدن به قدر معنا کرد، با این حال همه چیز برعکس رخ می‌دهد. این تضاد میان تعبیر خواب و آنچه در این دو قسمت رخ داده شالوده دراماتیک قصه را شکل می‌گیرد. او به خاطر تعبیر خواب تمام پولی را که به سختی آماده کرده از دست می‌دهد، شرکت پلمپ می‌شود و همسرش صدف نیز قهر می‌کند. 

سکانس ابتدایی این سریال را می‌توان یکی از هوشمندانه‌ترین افتتاحیه‌های یک سال اخیر دانست چرا که با توجه به نوع نمایش سکانس‌ها و کاشت‌هایی در روایت قصه مخاطب با کاراکترها آشنا می‌شوند، داستان هر چه جلوتر می‌رود ببینده می‌فهمد که چرا سکانس ابتدایی اینگونه آغاز شده است. همین شروع متفاوت نوید داستانی را می‌دهد که لایه‌های مختلف داستان را به مرور نشان می‌دهد. با این حال نوع روایت داستان ممکن است برای برخی گیج کننده باشد که هر چه جلوتر می‌رود رازهایش گشوده می‌شود. در قسمت دوم مخاطب مردی را می‌بیند که زیر باران نشسته، بارانی که از آن لذت نمی‌برد اما حالا که همه چیز را از دست داده باران تبدیل به پناهگاهی برای او شده است. 

در «مو به مو» بازیگران بازی خوبی از خود ارائه می‌دهند، هانیه توسلی در چند سکانسی که در این دو قسمت از او پخش شد نشان داد که می‌تواند کاراکترها و نقش‌های مختلف را به بهترین شکل ایفا کند. میر سعید مولویان به خوبی از عهده ایفای نقش مردی مستاصل و درمانده برآمده اما بازی او شباهتی زیادی به نقشش در سریال «آبان» دارد. در واقع بیچاره میر سعید مولویان که هر نقشی بازی کرده یا همسرانش ترکش کردند یا بلایی سرش آمده است. این سریال در ژانر کمدی سیاه داستانی اجتماعی روایت می‌کند و در قسمت‌های پخش شده توانسته تعادل را میان درام و کمدی برقرار کند اما ممکن که برخی از مخاطبان نتوانند با نگاه کمدی داستان ارتباط برقرار کنند. برای نقد نهایی این سریال باید منتظر ادامه داستان ماند.

الهام خلیلی

captcha image: enter the code displayed in the image