قتل همسایه توسط مرد تعمیرکار با سنبه

مهر سال گذشته خبر قتل پسر جوانی در یکی از خیابانهای جنوبی تهران به پلیس اعلام شد. وقتی تیم جنایی به محل حادثه رفت، مشخص شد محل جنایت یک مغازه اگزوزسازی بود که صاحبش در جریان درگیری با مقتول و برادرانش، او را با اصابت جسم نوک تیزی- سنبه- به قتل رسانده است.
وقتی متهم بازداشت شد، تحت بازجویی قرار گرفت و در تشریح ماجرا گفت: «مقتول و برادرانش کنار مغازه من مغازه داشتند و در کار نصب و تعمیر شیشه خودرو بودند. چند ساعت پیش از حادثه با برادر مقتول دعوا کردیم و من چند سیلی به صورتش زدم اما با وساطت همسایهها دعوا تمام شد. یکی دوساعت بعد خودم پشیمان شدم و او را صدا زدم تا از وی دلجویی کنم اما همان موقع دو برادر دیگر او از راه رسیدند و دوباره دعوا را شروع کردند. آنها من را گرفته بودند و کتک میزدند و من هم برای اینکه خودم را از دستشان خلاص کنم، با سنبه ضربهای به سینه یکی از برادرها زدم.»
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه 5 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه، وکیل اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: «موکلانم در دادگاه حضور ندارند اما لازم میدانم به چند مورد اشاره کنم. اول اینکه اولیای دم پرونده که پدر و مادر مقتول بودند، درخواستشان قصاص متهم بود. اما چند ماه قبل پدر مقتول فوت کرد و حالا فرزندان او به عنوان اولیای دم وارد پرونده شدهاند که البته آنها هم خواستار قصاص متهم هستند. نکته بعدی آن است که متهم در مراحل بازجویی عنوان کرده قصدش کشتن مقتول نبوده اما استفاده از سنبه که ابزاری کشنده است، نشان میدهد که او قصد قتل داشته است.»
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: «من باز هم میگویم که قصد کشتن او را نداشتم. من مغازه اگزوزسازی داشتم و مقتول و برادرانش هم مغازه شیشه فروشی خودرو. ما با هم همسایه بودیم و اختلاف هم طبیعی بود. روز حادثه مقتول و برادرانش به سراغم آمدند و بی مقدمه من را به میز کارم چسبانده و با یک چوب به گردنم فشار میآوردند و فحاشی میکردند. من برای دفاع مشروع از خودم با سنبه به او زدم.»
قاضی گفت: «اما برای دفاع مشروع از ابزاری که کشنده و نوک تیز است نباید استفاده میکردی.»
در ادامه قاضی افزود: «طبق اظهارات شاگرد مغازهات، شما از مقتول و برادرانش میخواستی که اگزوز خودروی مشتریهایشان را خراب کنند یا به آنها بگویند اگزوز خراب است که آنها را به مغازه تو بفرستند اما امتناع آنها از این درخواست، سبب اختلاف میان شما شده بود.»
متهم جواب داد: «اصلاً اینطور نبود. اختلاف ما به خاطر خبرچینیهای پسر صاحب ملک ما بود که از من حرف میکشید و آن را تغییر میداد و به همسایهها میگفت.»
با پایان جلسه دادگاه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.


